غروب
دلم چقدر تنگه
دارم ميخونم از چشمات شايد اينبار برگردي آره موندم به پاي تو چرا با من تو دل سردي تمام آرزوم اينه نگاهت مال من باشه نگاهت رو نگير ازمن نزار اين آخر ما شه تو رد ميشي نميموني ميدونم خوب ميدوني كه من بي تو يه افسردم ولي ايكاش ميمردم نميديدم يكي ديگه كنارت سخت خوشحاله تو هم ميخندي با لذت چقدر اين صحنه درد داره تموم حرفهامو توي اين شعر ميخونم شايد يك روز برگردي نميدونم نميدونم همش دورغ ديگه نخون نظرات شما عزیزان:
سلام
وبت عالیه یه سر به منم بزن نظر یادت نره دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 10:29 :: نويسنده : mah
موضوعات آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |